مرز...
آغوشت را تـــــــنگ تر کن
حســـــــــادت میکنم به هــــــــــوایی که میان من و توست
آغوشت را تنگ تر کن
بـــی مرز میــــــــخواهمت ..
♥ღعاشقانه های سیناღ♥ღ♥عاشقانه ترین وب در ایران♥ღ صفحه اصلي | عناوين مطالب | تماس با من | پروفايل | شارژ همراه اول | جايزه |
آخرين مطالبلينک دوستانپيوندهاسايت قالب عاشقانهطراح قالب:عاشقانه |
مرز...
آغوشت را تـــــــنگ تر کن حســـــــــادت میکنم به هــــــــــوایی که میان من و توست آغوشت را تنگ تر کن بـــی مرز میــــــــخواهمت .. پاک...
نامم را پاک کردی ، یادم را چه می کنی؟!
یادم را پاک کنی ، عشقم را چه می کنی؟!... اصلا همه را پاک کن ... هر آنچه از من داری... از من که چیزی کم نمی شود...... فقط بگو با وجدانت چه می کنی؟! شاید...؟!نکند آن را هم پاک کرده ای ؟!!! نـــــــــــــــــــــــــه!! شدنی نیست...! نمی توانی آنچه رانداشتی پاک کنی ... معامله...
عـشق بازی فقط تـوی رخـتخواب نــیست
عشـق بازی میتـونه دقـیقن اون لحظه ایی بـاشه که یـه زن با دقـت آستـین ِ مرد رو تا مـیزنه که تا بالـای آرنــج بـیاد ..... و یـا وقتی مـرد مـوهای زن مـورد علاقشو با دستاش میفرسته پشت گوشش ... و فـقط و فـقط یه نـگاه مـعامله مـیشه .... که به هـمون نـگاه مـیشه جـون سـپرد تـا آخـر ِ عــمر... طنین...
ســالــها بــعــد
من در کنار یک مرد زندگی میکنم ، مردی که اسمش تو شناسنامم ثبت شده و همسر من محسوب میشه، مردی که شاید من زنِ رویاهاش باشم اما ، اون هیچ وقت مرد رویاهای من نمیشه چون ، رویایی ترین کسی که میخواستم تو بودی ... جسمم کنار اون میخوابه اما ، افکارم در کنار تو . ســـالهـــا بعــد بی هوا وقتی یادت میوفتم ، ... فقط به این فکر میکنم که خوشبختی یا نه!؟ .... شاید اسم تورو گداشتم روی پسرم ، سالها بعد ، من زنیم که از عذاب وجدان داره میمیره ، زنی که به تو فکر میکنه اما ، کنار یک مرد دیگست ، زنی که به دوست داشتن های مرد دیگه پاسخ میده اما ، نه از ته دل ... ســالـــهــا بـــعــد وقتی همه خوابن ، میرم تو آشپزخونه و یه سیگار روشن میکنم ، تو اون نور کم سوی چراغ خواب به تو فکر میکنم ... از سیگارم کام های عمیق میگیرم ، و به این فکر میکنم که زندگیم چجوری میشد اگه تو همسرم بودی ؟ در حالی که دارم تو فکرت غرق میشم ، سیگارم رو به اتمامه ، و من ، با عذاب و با دلی پر از غم ، باید برم کنار مردی بخوابم که همیشه ارزو میکنم تو جای اون بودی ... سالها بعد این موقع ، تو کنار کسی هستی که دوستش داری اما ، من کنار كسیم که ، فقط باهاش هم خونم ... ســالــهــا بعــد زنیم با موهای سفید و چهره ای خسته ... زنی که خیلی ها میشناسنش اما ، اون با هیچکس جز یاد تو آشنا نیست... زن...
از هنگامی که خداوند مشغول خلق زن بود، شش روز میگذشت.
فرشتهای ظاهر شد و گفت: "چرا این همه وقت صرف این یکی میفرمایید؟" خداوند پاسخ داد: "دستور کار او را دیدهای؟ باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی باشند. باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار کند. دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش بلند شد ناپدید شود. بوسهای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند." فرشته سعی کرد جلوی خدا را بگیرد. "این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید." خداوند گفت : "نمی شود!! چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این همه به من نزدیک است، تمام کنم. از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان کند، یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگیرد." فرشته نزدیک شد و به زن دست زد. "اما ای خداوند، او را خیلی نرم آفریدی." "بله نرم است، اما او را سخت هم آفریدهام. تصورش را هم نمیتوانی بکنی که تا چه حد میتواند تحمل کند و زحمت بکشد." فرشته پرسید : "فکر هم میتواند بکند؟" خداوند پاسخ داد : "نه تنها فکر میکند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد." آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد. فرشته گفت: بار خداوندا این نمونه که ساختهاید ایراد دارد نشت میکند؛ خداوند پاسخ داد: این اشک است. فرشته پرسید : "اشک دیگر برای چیست؟" خداوند گفت: "اشک وسیلهای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، ناامیدی، تنهایی، سوگ و غرورش." فرشته متاثر شد: "شما فکر همه چیز را کردهاید، چون زنها واقعا حیرت انگیزند." زنها قدرتی دارند که مردان را متحیر میکنند. همواره بچهها را به دندان میکشند. سختیها را بهتر تحمل میکنند. بار زندگی را به دوش میکشند، ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه میپراکنند. وقتی خوشحالند گریه میکنند. برای آنچه باور دارند میجنگند. در مقابل بیعدالتی میایستند. وقتی مطمئناند راه حل دیگری وجود دارد، نه را نمیپذیرند. بدون قید و شرط دوست میدارند. وقتی بچههایشان به موفقیتی دست پیدا میکنند گریه میکنند. وقتی میبینند همه از پا افتادهاند، قوی و پابرجا میمانند. آنها میرانند، میپرند، راه میروند، میدوند که نشانتان بدهند چه قدر برایشان مهم هستید. قلب زن است که جهان را به چرخش در میآورد زنها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند و میدانند که بغل کردن و بوسیدن میتواند هر دل شکستهای را التیام بخشد. کار زنها بیش از بچه به دنیا آوردن است، آنها شادی و امید به ارمغان میآورند. آنها شفقت و فکر نو میبخشند زنها چیزهای زیادی برای گفتن و برای بخشیدن دارند. خداوند گفت: "این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد!" فرشته پرسید: "چه عیبی؟" خداوند گفت: "قدر خودش را نمی داند . . ." خیابان...
آن روزها که با تو بودن برایم آرزو بود تمام شد ! امروز باتو بودن یا نبودن فرقی ندارد... سیگار باشد و خیابان ... من میروم تا دود کنم هستی ام را ....!!
تو...
|
درباره وبلاگ
تو بیمارستان به دنیا اومدم♥ از بچگی بزرگ شدم♥چند سال سن دارم♥تو دوران کودکیم بچه بودم♥بارفیقام دوست شدم♥تو خونمون زندگی میکنم♥بعضی شبا که میخوابم خواب می بینم♥تا حالا نمردم♥
_______________________________
❤ سـر بـهـ هـوا نـیـستــــمـ
امـــــا
همیشـــــهـ چشــــمـ بهـ آسـمـانـــ دارمـ
حـالــ عجیبـــی سـتـــ
دیـدنـــ ِ هـمـانـــ آسـمـانـــ کـهـ
... شـــاید "تـــو" ...
دقـایـقـیـ پـیـشـ
بـهـ آنـــ نـگـاهـ کـــردهایـــ... ❤
_______________________________
❤ جـوری در آغـوشـتـــ مـــــےخـوابـمـــ
کهـ خـدا پـیـدایـمـــ نـکـنـد!
خـیـال کـنـد!
اشـتـبـاهـیـــ بـهـ تـــو
دوتـا روحـــ دادهـ اسـتـــ...! ❤
_______________________________
❤ در آغوشَــم کــه مـــــےگـیــری
آنـــقــــدر آرام مــــےشــــوم
که فـَـرامــوش مـــےکــــنـم
بـایـد نَفـَـــس بــکـشـــم... ❤
_______________________________
❤ كـــاشـــ بـــودیـــ...
خـوبـــ بـهـ چـشـمـهـایـتـــ نـگـاهـ مـیـکـردم...از نـزدیـکـــ!
دسـتـانـتـــ را مــیـگـرفـتـمـــ!
آنـقـدر نـزدیـکـمـــ بـودیـــ کـهـ گـرمایـــ نـفـســـ هـایـتـــ را حـــســـ مـیـکـردمـــ!
خــوبـــ عـطـرتـــ را بـــو مـیـکـشـیـدمـــ!
مـوقـعـ بـوسـیـدنـــ از تـهـ دلـــ مـیـبـوسـیـدمـتـــ...
از تـهـ دلـــ مـیـبـوسـیـدمـتـــ...
از تـهـ دلـــ لـمـسـتـــ مـیـکـردمـــ!
از تـهـ دلـــ نـگـاهـتـــ مـیـکـردمـــ...
از تـهـ دلـــ صـدایـتـــ مـیـکـردمـــ!
از تـمـامـــ لـحـظاتـــ بـا هـمـ بـودنـــ نـهـایـتـــ اسـتـفـادهـ را مـیـکـردمـــ!
كـــاشـــ بـــودیـــ... ❤
_______________________________
❤ دلــــــــــــــم از نــبـودنـت
پـــــــــــــر اسـت؛
پُر پُر پُر ❤
نويسندگانآرشيو ماهانهلينک هاي ويژهديگر امکانات |