آینه...
زنی درآینه خانه من زندگی میکند
تنهای تنها
هرروزصبح موهایش را شانه می زند
صورتش را می آراید
روزهایی که شاد است
رژ قرمز می زند
روزهای معمولی رژ صورتی
وروزهایی که غمگین است رژ قهوه ای
امروز
دخترک همسایه مان
قهوه ای لبانم را
عشق ورزید
و من
تنها سکوت کردم..
نظرات شما عزیزان: