دريغ
دريغ مي كني از من ...نگاه را حتي
و نيز زمزمه ي گاه گاه را حتي
من و تو ره به ثوابي نمي بريم از هم
چرا مضايقه داري گناه را حتي ؟
تو اشتباه بزرگ مني ! ببخشايم
بديده مي كشم اين اشتباه را حتي
بمن كه سبز پرستم چه گفت چشمانت ؟
كه دوست دارم - بخت سياه را حتي
بديدن تو چنان خيره ام كه نشناسم
تفاوت است اگر ره و چاه را حتي
اگر چه تشنه ي بوسيدن توام - اي چشم
بخواه ،مي كشم اين بوسه خواه را حتي
بيا تلالو شعرم بر آب ها - امشب
تراش مي دهد الماس ماه را حتي !
نظرات شما عزیزان: