ﺗﻨﻬﺎﻳﯽ ...
ﺗﻨﻬﺎﻳﯽ ...
ﺗﺎﻭﺍﻥ ﻫﻤـﻪ ﻧـﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐـﻪ ﻧﮕﻔﺘﻢ
ﺗﺎ ﺩﻝ ﮐﺴﯽ ﻧﺸﮑﻨـﺪ!
ﻫﻤـﻪ
ﻣﺤﺒﺘﻬﺎﻳﯽ ﮐـﻪ ﺯﻳﺎﺩﯼ ﻫـﺪﺭ ﺩﺍﺩﻡ
ﺗﺎ ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﺑـﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﻡ!
ﻫﻤـﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﺎﯼ ﺁﺑﮑﯽ
ﮐـﻪ ﺟـﺪﯼ ﮔﺮﻓﺘﻢ ...!!
ﻫﻤـﻪ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﮐـﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎﯼ ﻫﺰﺍﺭ ﭼﻬﺮﻩ ﺧﺮﺝ
ﮐﺮﺩﻡ!
ﺗﻨﻬﺎﻳـﯽ ...
ﺗﺎﻭﺍﻥ ﻫﻤـﻪ ﺧﻮﺵ ﺑﻴﻨﯽ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ
ﮐـﻪ ﺑـﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﺍﺷﺘم
ﺗﺎﻭﺍﻥ ﻫﻤـﻪ ﻧـﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐـﻪ ﻧﮕﻔﺘﻢ
ﺗﺎ ﺩﻝ ﮐﺴﯽ ﻧﺸﮑﻨـﺪ!
ﻫﻤـﻪ
ﻣﺤﺒﺘﻬﺎﻳﯽ ﮐـﻪ ﺯﻳﺎﺩﯼ ﻫـﺪﺭ ﺩﺍﺩﻡ
ﺗﺎ ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﺑـﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﺭﻡ!
ﻫﻤـﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﺎﯼ ﺁﺑﮑﯽ
ﮐـﻪ ﺟـﺪﯼ ﮔﺮﻓﺘﻢ ...!!
ﻫﻤـﻪ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﮐـﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎﯼ ﻫﺰﺍﺭ ﭼﻬﺮﻩ ﺧﺮﺝ
ﮐﺮﺩﻡ!
ﺗﻨﻬﺎﻳـﯽ ...
ﺗﺎﻭﺍﻥ ﻫﻤـﻪ ﺧﻮﺵ ﺑﻴﻨﯽ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ
ﮐـﻪ ﺑـﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺩﻣﻬﺎﯼ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﺍﺷﺘم
نظرات شما عزیزان:
برایت مینویسم دوستت دارم
نگو که تکراریست
شاید روزی رسد که هرگز تکرار نشود
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پس
.
.
.
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
نگو که تکراریست
شاید روزی رسد که هرگز تکرار نشود
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پس
.
.
.
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
برایت مینویسم دوستت دارم
نگو که تکراریست
شاید روزی رسد که هرگز تکرار نشود
نگو که تکراریست
شاید روزی رسد که هرگز تکرار نشود
خنده های ما
در خلال روز های زندگی ،
در عبور روزهای کودکی ؛
و در شروع یک بلوغ مخملی
گم شدند ...
آه زندگی !
زود اعتراف کن !
خنده های ما کجاست ؟
دست و نزد کیست ؟
آه زندگی ...
آی زندگی ...
زود و زود و زود
تند و تند و تند
پاسخم بده ...
در خلال روز های زندگی ،
در عبور روزهای کودکی ؛
و در شروع یک بلوغ مخملی
گم شدند ...
آه زندگی !
زود اعتراف کن !
خنده های ما کجاست ؟
دست و نزد کیست ؟
آه زندگی ...
آی زندگی ...
زود و زود و زود
تند و تند و تند
پاسخم بده ...
جنگل جانم را به اتش میکشانی با چشمهایت...
وقتی چشمانت را می بندی و باز بر من خیره می شوی
خاکستر میشود تمام دلواپسی هایم...
وقتی چشمانت را می بندی و باز بر من خیره می شوی
خاکستر میشود تمام دلواپسی هایم...